hamed hashemi

برایت از طلا تختی ، مسیری رو به خوشبختی دعا کردم !!!

اعضاي باندي كه با اغفال دختران دانش‌آموز از صحنه آزار و اذيت آنان فيلمبرداري كرده و سپس اقدام به اخاذي مي كردند با شكايت يكي از قربانيان توسط پليس امنيت عمومي شهرضا شناسايي و دستگير شدند.

دختر دانش‌آموزي به نام «سحر» كه مورد آزار و اذيت يك باند تبهكار قرار گرفته بود چندي پيش با حضور در مركز مشاوره فرماندهي انتظامي شهرستان شهرضا گفت: از طريق دوستم با پسري به نام «فرشاد» آشنا شدم بعد از مدتي وي پيشنهاد كرد كه با هم به باغ پدريش رفته و لحظاتي استراحت كنيم و با هم حرف بزنيم.

وي افزود: پس نيم ساعت بعد از ماندنم در آن منزل، به وسيله نوشيدني از خود بي‌خود شده و حركات شنيعي از خود نشان دادم و اين در حالي بود كه فرشاد از حركات من فيلم گرفته بود و بعد از اين كه كارش تمام شد فيلم آن را به من نشان داد و با ديدن فيلم تازه متوجه شدم كه چه اشتباه بزرگي كردم. فرشاد به من گفت از اين به بعد هر روز بايد به من زنگ بزني و هر وقت خواستم بايد بيايي و گرنه فيلمت را به همه بلوتوث مي‌كنم.

سرهنگ خسرو احمدي فرمانده انتظامي شهرستان شهرضا، در اين رابطه گفت: به دنبال اظهارات اين دختر ماموران پليس امنيت عمومي شهرستان با هماهنگي مقام قضايي به محل قرار رفته و در يك اقدام سريع خودروي متهم را متوقف و وي را دستگير كردند.

وي افزود: در بازرسي از صندوق عقب خودرو متوجه شدند يك نفر ديگر به نام «محمود» كه همدست متهم است در عقب خودرو مخفي شده كه وي نيز دستگير شد.

احمدي افزود: در بازرسي دقيق‌تر ماموران تعداد سه عدد " رم " گوشي تلفن هراه حاوي صحنه‌هايي از آزار و اذيت دختران دانش‌آموز كه عمدتاً از مدارس راهنمايي بودند، كشف و ضبط كردند.

وي گفت: با همكاري دو متهم دستگيرشده سه همدست آنان نيز شناسايي و در يك اقدام غافلگيرانه دستگير شدند.

احمدي با بيان اينكه متهمان پس از تشكيل پرونده و جمع‌آوري مستندات لازم كليه مدارك جرم تحويل مراجع قضايي داده شدند از تمامي قربانيان اين پرونده خواست تا به منظور شكايت و تكميل پرونده به پليس مراجعه كنند.

فرمانده انتظامي شهررضا در پايان با بيان اينكه مجازات افرادي كه اقدام به سو استفاده از نواميس مردم كرده و از آنان تصويربرداري كنند سنگين است خاطر نشان كرد: با سنگين شدن پرونده اعضاي اين باند قطعاً مجازات سنگين‌تري نيز براي آنان رقم خواهد خورد.



منبع خبر : عصر ايران - http://www.asriran.com/fa/print/163655
 

نوشته شده در سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 16:54 توسط حامد| |

 در سایه محمد (ص) و آل محمدیم __ برتر از این برای بشر افتخار نیست

به گزارش آخرین نیوز به نقل از مرکز خبر حوزه، جدیدترین سروده آیت‌الله صافی گلپایگانی از سوی دفتر وی منتشر شد‌. متن کامل این سروده تقدیم می‌شود.






ما را ز کورش و کی و جم اعتبار نیست

فخری به داریوش و به اسفندیار نیست

مرده است دور رستم و سیروس و کیقباد

ما را به جاهلیّت آن دوره کار نیست

در سایه‌ی محمد(ص) و آل محمدیم

برتر از این برای بشر افتخار نیست

ابناء دین و سوره توحید و کوثریم

بر دل ز کفر و شرک و شرارت غبار نیست

اسلام، اعتقاد و نظام و هویت است

هر کس نداشت در دو جهان رستگار نیست

اندر دژ ولایت و حِصن امامتیم

مانند این حصار به گیتی حصار نیست

ما امت عدالت و صلح و اخوتیم

در ما نفاق و شیطنتِ دیوسار نیست

از جاهلیّتِ مجوس نگیریم رسم و راه

ما را به جز ولایت مهدی (عج) شعار نیست

اعلام «ان اکرمکم» باشد این پیام

در کیش ما به رنگ و نژاد اعتبار نیست

گر مدعی تلاش به توهین ما کند

با او بگو که از تو جز این انتظار نیست

تو باش و هفت خوان و خرافات و تُرَّهات

راهی که میروی ره پروردگار نیست

زنده است دین احمد(ص) و قرآن و اهل بیت(ع)

اَکمل از آن طریق سوی کردگار نیست

یارب رسان امام زمان منجی جهان

فرّخ زمان او که در آن، کار عار نیست

پر می‌کند ز عدل به امرِ خدا زمین

بهتر ز عصر دولت او روزگار نیست

آئین دین مداری و تقوی شود رواج

رسم فساد و شرب مدام و قمار نیست

مؤمن عزیز گردد و کافر شود ذلیل

مرد خدا به دوره‌ی او خوار و زار نیست



منبع خبر : آخرين نيوز - http://www.akharinnews.com/content/view/26081/36
 

نوشته شده در سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 16:4 توسط حامد| |


دادستان کل کشور گفت پرونده جدیدی بر علیه فائزه هاشمی به خاطر مصاحبه اش با یکی از رسانه های خارج از کشور تشکیل شده و وی تعقیب می شود.

محسنی اژه ای در نشست امروز خبری خود گفت: من هم دیدم که مصاحبه چه بود و الحق و الانصاف برخی مطالب قابل تعقیب است. همانجا به دادستان تهران زنگ زدم و گفتم چه کرده اید؟ آقای دولت آبادی هم گفت من هم دیده ام و اقدام کرده ام.

وی در توضیح این مطلب گفت: یعنی پرونده جدیدی جدای سایر پرونده های این فرد تشکیل شده. در ئحال حاضر نمی دانم متهمه احضار شده یا نه، ولی بدیهی است پرونده ثبت شده و متهمه قابل تعقیب است.

گفته می شود فائزه هاشمی در گفتگو با یکی از سایتهای خارج از کشور اعلام کرده بود مملکت به دست اراذل و اوباش افتاده است. وی دلیل این موضوع را توهین یکی از افراد منسوب به بسیج در صحن عبدالعظیم حسنی شهر ری عنوان کرده است. دادستان تهران گفته بود این افراد تعقیب شده اند و هم اکنون در بازداشت به سر می برند.

 

نوشته شده در سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 15:59 توسط حامد| |

سيد‌ حسن خميني فرزند يادگار امام(ره) رسما در جمع تعدادي از اعضاي مجمع روحانيون مبارز، نامزدي خود را براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري اعلام كرد.

به گزارش جهان سايت تازه تاسيس ظاهرا نزديك به جريان آقاي ميم با خبر شد:
سید حسن حمینی با تحليل شرايط موجود و آينده گفت: من ۳۰ ميليون راي دارم. نخبگان مرا جزو اصلاح‏طلبان و مردم به دليل ارتباط با خانواده امام (ره)، فراجناحي مي‏دانند.

بر اساس اين گزارش سيد محمد خاتمي پيشنهادات خود را در مورد كانديداتوري حجت الاسلام والمسلمين سيد‌حسن خميني را ابراز داشت و گفت: شما بايد يك فرايند را طي كنيد كه اين فرايند در عرصه سياسي از انتخابات مجلس نهم آغاز مي‏شود. شما در اين انتخابات سرليست اصلاح‏طلبان خواهيد بود و با راي بالايي كه قطعا مي‌آوريد مدتي به عنوان رئيس مجلس مطرح خواهيد بود و بعد از آن بستر براي حضور شما در انتخابات رياست جمهوري آماده مي‏شود.

وي افزود: علاوه بر ظرفيت رياست مجلس، شما در جايگاه فعلي به خوبي مي‏توانيد از تريبون‏هاي مختلف مثل نمازجمعه، صداوسيما و.. استفاده كنيد.

وي اضافه كرده است: جنابعالي بايد از هر عرصه‏اي جهت حضور اجتماعي بهره‏مند شويد و چهره به چهره با جوانان مخصوصا دانشجويان ارتباط بگيريد وشركت در سفرهاي استاني، كنگره شهيدان و.. را موضوع جدي بدانيد.
 

نوشته شده در سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:12 توسط حامد| |

ميگويند حدود ٧٠٠ سال پيش، در اصفهان مسجدي ميساختند.

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام ميدادند.

پيرزني از آنجا رد ميشد وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه!

کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد ! کارگر بياوريد ! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فششششششااااررر...!!!

و مدام از پيرزن ميپرسيد: مادر، درست شد؟!!

مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعايي کرد و رفت...

کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند ؟!

معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت ميکرد و شايعه پا ميگرفت، اين مناره تا ابد کج ميماند و ديگر نميتوانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم...

اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم !
 

نوشته شده در پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 11:48 توسط حامد| |

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.

اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !

سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب داد :

اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد .

اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است .

و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
 

نوشته شده در پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 10:46 توسط حامد| |

 از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا كردی؟

گفت : چهار اصل
1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم
2- دانستم كه خدا مرا میبیند پس حیا كردم
3- دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش كردم
4- دانستم كه پایان كارم مرگ است پس مهیا شدم

نوشته شده در پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 10:43 توسط حامد| |

مردي براي اصلاح سر و صورتش به آرايشگاه رفت در بين کار گفت و گوي جالبي بين آنها در گرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفي صحبت کردندوقتي به موضوع خدا رسيد
آرايشگر گفت: من باور نمي کنم که خدا وجود دارد.
مشتري پرسيد: چرا باور نمي کني؟
آرايشگر جواب داد: کافيست به خيابان بروي تا ببيني چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت اين همه مريض مي شدند؟ بچه هاي بي سرپرست پيدا ميشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجي وجود داشت؟
نمي توانم خداي مهرباني را تصور کنم که اجازه دهد اين همه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتري لحظه اي فکر کرد اما جوابي نداد چون نمي خواست جر و بحث کند.
آرايشگر کارش را تمام کرد و مشتري از مغازه بيرون رفت به محض اينکه از مغازه بيرون آمد مردي را ديد با موهاي بلند و کثيف و به هم تابيده و ريش اصلاح نکرده ظاهرش کثيف و به هم ريخته بود.
مشتري برگشت و دوباره وارد آرايشگاه شد و به آرايشگر گفت:ميدوني چيه! به نظر من آرايشگرها هم وجود ندارند.
آرايشگر گفت: چرا چنين حرفي ميزني؟ من اينجا هستم. من آرايشگرم.همين الان موهاي تو را کوتاه کردم.
مشتري با اعتراض گفت: نه آرايشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هيچکس مثل مردي که بيرون است با موهاي بلند و کثيفو ريش اصلاح نکرده پيدا نمي شد.
آرايشگر گفت: نه بابا! آرايشگرها وجود دارند موضوع اين است که مردم به ما مراجعه نميکنند.
مشتري تاکيد کرد: دقيقا نکته همين است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نميکنند و دنبالش نمي گردند.
براي همين است که اين همه درد و رنج در دنيا وجود دارد.!
 

نوشته شده در پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 10:37 توسط حامد| |


Power By: LoxBlog.Com